زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه سن داره

فرشته کوچولوی خدا

دخمل بلا

سلام گلکم بذار اول یه کم از شیرین زبونیهات بگم: اسم و فامیلت رو بلدی و میگی: "ز..لا  مدیده" اسم منم میگی:"پدیده" و خلاصه مثل طوطی خیلی کلمات رو تکرار میکنی ولی هنوز بلد نیستی جمله بگی  والبته اگه ازت بخوام فلان کلمه رو بگی کلی ناز میکنی و نمیگی ولی خیلی کلمات رو خودت تکرار میکنی و اما شیرین کاریهات خیلی دوست داری دستکش یا ساق دست دستت کنی  (همونطور که تو این عکس پیداس وقتی میخوای تمرکز بگیری لبات این شکلی میشه )   عاشق کلید هستی، مجبورم میکنی جا کلیدی رو بیارم پایین تا با کلیداش بازی کنی کلیدای کمدا هم از دست شما قایم کردیم و برای باز کردنشون باید کلی کلید رو امتحان کنیم تا بالاخره... عیب نداره عزیز دل...
6 خرداد 1391

زادگاه مامان لیلا و بابابزرگ!!

سلام نازگلکم جمعه گذشته با مامان اینا رفتیم "قهساره" یه روستای خیلی قشنگ نزدیک اردستان که زادگاه مامان لیلا و بابابزرگه ....یه روستا پر از خاطرات خوب و بد...... یه جای خوش آب و هوا و پر از آرامش.... صبح قبل از رفتن دیدم تب داری خیلی به هم ریختم تو دلم آشوب شد آخه من اصلا تحمل بیماری دخملمو ندارم حتی یک لحظه..... قبل از رفتن بردیمت دکتر که گفت چیزی نیست و کمی گلوت عفونت داره....دوس ندارم از بیماری و خاطرات بد تو وبلاگت بنویسم فقط اینکه از ساعت ٧ بعد از ظهر تا ٥ صبح تو تب سوختی و منم همراهت سوختم!!!..... و ظهر شنبه دیدم یه دندون نیش از لثه پایینت جوونه زده   مبارکت باشه نازگلم اینم عکسای نازگلم تو باغ خانوادگی...   ...
3 خرداد 1391
1